محمدعلی فروغی و پیش بینی آینده
اندیشه دور و دراز، نوشته محمدعلی فروغی، تنها نوشته آفرینشی او به حساب می آید. فروغی این رساله نسبتاً کوتاه را در سال 1306 در استانبول منتشر کرد. این رساله حال و هوایی داستانی دارد و نویسنده در آن گمانه زنی هایی از اندیشه های ترقی و تکامل و تربیت بشر به میان می آورد. جالب اینجاست که فروغی در حدود 100 سال گذشته، چقدر دقیق جامعه آینده و پیشرفت های تکنولوژیکِ آن را پیش بینی کرده است.
افق پیشرفت بشر در عصر جدید
ماجرا از یک صحنه ساده و با اتفاقی پیش افتاده آغاز می شود. شخصیت اصلی (راوی داستان) در تالار مهمانی کتابی می بیند و سرگرم خواندن می شود. هنگامی که به شوخی به او می گویند: ” ای کاش کتاب بر می افتاد و از دست شما آسوده می شدیم” راوی می گوید: “راستش من هم آرزومندم” او از فرصت پیش آمده تصادفی، بهره می جوید تا حاضران را از میانه فضای مطایبه آمیز به بحثی جدی و دراز آهنگ بکشاند. راوی کم کم مقصودش را از برافتادنِ کتاب روشن می کند. او به فونوگراف و گرامافون اشاره می کند و تحولاتی که در چند دهه در این دستگاه های ضبط و پخش صوت پدید آمده است:
“فکر کنید که با ترقیات دائم علم چه استبعاد دارد ورقه نازکی مانند کاغذ اختراع کنند که روی آن بتوان سخن را ثبت کرد؟”
و آرام آرام شوقی را در مخاطبین پدید می آورد و گفتگو جدی تر می شود و راوی از پیشرفت های شتاب آمیز دانش و فن که در آینده به سراغ بشریت می آید، سخن به میان می آورد. از تلفن بی سیم کامل که همه کس بتوانند داشته باشند تا رساندن سینما به وسیله قوه تلگراف بی سیم به خانه ها و نیز تدریس از راه دور با دستیاری ابزار فن آورانه نوین و آن که ” تولید قوه الکتریسته به اندازه ای سهل و ارزان خواهد شد که مردم تمام حوائج فردی و جمعی خود را از طبخ و گرمی زمیتان و خنکی تابستان و تنظیف و غیرها، با الکتریسته رفع خواهند نمود” و سرانجام اشاره به بهره گیری از شیوه های دیگر جز سوزاندن زغال و نفت که با آلودگی بسیار همراه است : ” برای تولید قوه الکتریسته و قوای دیگری که امروز به ذهن نمی رسد و از عمل آن عاجزیم، از قبیل: استفاده از قوه جذر و مد دریا و حرارت آفتاب یا قوای درونی ذرات اجسام” …
پیش بینی های محمدعلی فروغی در دو جلد کتاب : ” اندیشه دور و دراز” قابل تامل و تفکر است… فردی در حدود 100 سال گذشته که هنوز چیزی تحت عنوان تکنولوژی به معنای امروزی وجود نداشته، توانسته آینده را بسیار شفاف و نزدیک به واقعیتِ امروزی ببیند و از آن در کتابِ خود سخن بگوید.
محمدعلی فروغی دردشتی (۱۲۵۶ خورشیدی در تهران – ۵ آذر ۱۳۲۱ در تهران) ملقّب به ذُکاءُالمُلک، ملیگرا، تجددخواه، روشنفکر، مترجم، ادیب و سخنشناس، فیلسوف، تاریخدان، روزنامهنگار، سیاستمدار، دیپلمات، نماینده و رئیس مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران بود. وی نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران داشت و همچنین او پایهگذار و نخستین رئیسِ فرهنگستان ایران است. همین نقش را فروغی در انجمن آثار ملی داشت که به تلاش برای نهادینه کردنِ پاسداری و نگهداری از آثار تاریخی ایران میپرداخت. فروغی همچنین چندین اثر مهمّ ادبی را تصحیح کرده که مشهورترین آنها، کلیات سعدی است. نخستین کتاب دربارهٔ فلسفه غرب (سیر حکمت در اروپا) نیز به قلم او نوشته شد. علاوه بر اینها، فروغی آثار متعدّدی دربارهٔ تاریخ (به ویژه تاریخ ایران باستان)، اقتصاد و حقوق به رشتهٔ تحریر درآورده است. محمّدعلی فروغی از فعّالان و مبارزان مهمّ انقلاب مشروطه ایران بود. وی در دوران پس از جنگ جهانی اول، عضو هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و جامعهٔ ملل بود. در دوره قاجار، چند بار وزیر، دو بار نمایندهٔ مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز (دیوان کشور) شد. در سال ۱۳۰۴، پس از تصویب انقراض دودمان قاجار، که خود در آن نقش اصلی و تعیینکنندهای داشت، کفیل نخستوزیری شد. با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، فروغی به عنوان نخستین نخستوزیر در دوره پهلوی، مراسم تاجگذاری رضاشاه را در نخستین گام برگزار کرد. او از مدتها قبل با آتاتورک آشنایی داشت و به اصرار او، رضاشاه سفری به ترکیه کرد و برخی اصلاحات، به دنبال این سفر انجام شد. بعد از اینکه میان فروغی و رضاشاه اختلافاتی افتاد، فروغی فعالیّت سیاسی را رها کرد و به کارهای علمی پرداخت، هر چند همچنان تسلّط بسیار زیادی بر اوضاع داخلی ایران داشت تا سرانجام پس از آنکه در جریان جنگ جهانی دوم، متفقین در شهریور ۱۳۲۰ ایران را اشغال کردند، رضا شاه مجدداً از فروغی برای قبول نخستوزیری دعوت کرد و پس از گذشت چند سال، دوباره او را به سیاست بازگرداند. سومین دورهٔ نخستوزیری با استعفای رضاشاه از سلطنت آغاز شد که متن استعفا را فروغی نوشت و به امضای شاه رساند. سلطنت به اصرار شخص رضاشاه و با سفارش فروغی به محمدرضا شاه پهلوی انتقال یافت. فروغی اوّلین نخستوزیر در دورهٔ محمدرضا شاه شد. با برکناری رضاشاه، ایران به جمع حامیان متفقین پیوست و خطرات احتمالی جنگ میان ایران و متفقین، مانند تجزیهٔ ایران توسط متفقین مرتفع شد
بسیار عالی
و البته عجیب بود این همه درک بالا در آن شرایط سخت
سپاس فراوان از شما برای این پست بسیار خوب.برای چندین گروه از دوستان فرستادم.
سپاس از توجه شما خانم دکتر گرامی